سهند سهند ، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

سهند کوچولو

مالش

سهند من دوست داره وقتی دراز میکشه یکی اون رو مالش بده ...
3 اسفند 1390

مادرانه

سهند جون عزیزم وقتی به خواب میری مثل یک فرشته میشی دوست دارم ساعت ها بشینم و نگاهت کنم که چطوری آروم خوابیدی .و بوست میکنم و باز هم بوست میکنم بوسه هات اون قدر شیرین هستم که سیر نمیشم . سهند جان تو روح زندگی ما هستی . نگاه زیبای تو رو دوست دارم.    
3 اسفند 1390

تولد

من چند تا از عکس های تولدش رو دست کاری کردم و گذاشتم تا همه ببینن. ...
3 اسفند 1390

آلا لالا

قبل از این که بخوابه از من خواست  سرم رو رو پاهاش بذارم و من هم این کار رو کردم و اون شروع کرد به ناز کردن من و لالایی گفتن و بعد شیشه شیرش رو رو داد دهن من و به من فهموند که هم بخور و هم بخواب . هم خندم گرفته بود هم باید کاری که میگفت رو انجام میدادم بالاخره همه شیر رو خوردم تا رضایت داد از رو پاش سرم رو بلند کردم و گر نه ول کن ماجرا نبود .
3 اسفند 1390

بدون عنوان

چون که امروز هوا افتابی بود با سهند رفتیم پیاده روی و جالب اینجاست که سهند همه مسیر رو خودش پیاده رفت و اصلا من بغلش نکردک برای خودش راه میرفت و حرف میزد و گاهی دست من رو ول میکرد ولی من بازم دستش رو میگرفتم . وقتی بهش میگم سندی کی رو داره شروع میکنه به اسم بردن و اسم همه رو میگه . مثل بابا الا ماما  ا بابا (آ بابا به بابا بزرگ هاش میگه چون اسمشون علی هست ) نانا(به عمش میگه چون اسمش نسیم هست ) دداد(به عموش که سجاد هست ) آوا به خاله اش. امیبه امیر پسر عموی باباش دادا به دایش الی به دختر دایش که اسمش النا هست و نه به زن دایش یعنی این که دل هیچ کس رو نمیشکونه خلاصه همه یه جورایی یادش هستن .  قربون دل مهربونت برم ...
3 اسفند 1390